کلمات مردم ساز هستند. در اپیزود چهل و هشتم با اندیشیدن به این جمله همسخنی ما آغاز خواهد شد و قدم قدم از آن رمزگشایی خواهیم کرد. سرانجام گفتگو هم میرسیم به کلمه «آفرین». این نخستین روایت از «کلمهاندیشی» است که در انسانک تقدیمتان میشود و سلسل
همراهان قدیمی انسانک به خاطر دارند که در سال نخست انسانک (اپیزودهای دوازدهم و چهاردهم) پیرامون ملال صحبتهایی داشتم و بهطور مشخص از «ملال زوجیت» صحبت به میان آمد. امروز با گذشت نزدیک به سه سال از آن روزها، مجال بیشتری برای اندیشیدن داشتهام و
سرانجام کاروان انسانک در سال یکهزار و چهارصد و دو به اولین منزلگاه رسید و اپیزود چهل و ششم منتشر شد. این اپیزود با فحش آغاز میشود! البته فحش، با عمقی کمی بیش از معمول و سپس بحث خیالانگیزی را در پیش میگیریم. چنان که خواهید شنید به چهار قدم ا
اهل انسانک ... سلام بر شمااین پیام کوتاهی است که به رسم همهسال بابت تبریک سال نو تقدیم عزیزان همراه در تلگرام انسانک شد؛ اما امسال در این پیام چند نکته مختصر بود در باب «غم شریف» و «زندگی عادی» که بهانه شد تا پیام تبریک امسال را در میانه اپیزو
تصور کنید در گفتگویی شبانه، پای صحبتهای «کسره» نشستهاید و او برایتان قصه بودنش و نقش مهمی که در هستی دارد را تعریف میکند. و همین توضیح مختصر کافی است، برای دعوت به شنیدنِ داستانِ مفصل کسره..این اپیزود، آراسته است به هنرمندی سهراب پورناظری، ه
مشغول مطالعه کتابی بودم که دلم نیامد شما را از آن بینصیب بگذارم. کتاب بهقلم زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن است و البته من در تبیین آن، خودم را هم دخالت دادم. در اپیزود چهل و چهارم انسانک با نگاه به تاریخ ایرانزمین و سرگذشت چندهزارسالۀ آن، به
اگر با من در این مقدمه موافق باشید که هدف از اندیشیدن، تسکینیافتن از وحشتِ زندگی است؛ آنگاه میتوانم اپیزود چهلوسوم انسانک را بهعنوان مرهمی بر درد، تقدیم کنم. اگر بپرسید کدام درد، میگویم دردِ یأس و ناامیدی و اگر بپرسید نام این درمان چیست؟
راهی سفر بلندی هستیم و کولههایمان از «خشم» انباشته. در اپیزود چهل و دوم انسانک قصدم آن بود که سنگینی خشمم را بر دوش شما نیندازم و بجای آن، خردهفهمی که دارم را با شما تقسیم کنم. بنا به وعده همیشگی، اینبار نیز مبتنی بر «تجربه زیسته» از روزهای
ضبط اپیزود چهل و دوم پادکست انسانک در روزهای ابتدایی هفته دوم خرداد آغاز شد و انتشارش به روزهای پایانی خرداد رسید. در این فاصله، جملات بارها و بارها از نو نوشته شد و دوباره ضبط شد. این دقت مضاعف به جهت دشواری مضمون این اپیزود است. در ابتدا قصد
نگفتم «مسئله معاش» بلکه گفتم «مُشکلۀ معاش» چون دیگر با مسئله ساده و متداولی روبرو نیستیم. مشکله به معنای رنج و زحمت است. سفرهمان روز به روز کوچکتر میشود و باید تدبیری اندیشید. من – که مانند بسیاری از شما – این روزها به فکر چارهاندیشی برای م
در ابتدای اپیزود از اهمیت و ترجیح «تجربه» گفتم و بعد به بهانه تجربهای صحبت رسید به «آینده». چند دقیقه مانده به پایان اپیزود از دوستان خداحافظی کردم و دقایق انتهایی صرفاً تقدیم به همسفرهایی است که میل به بیشترپیمایی دارند.این اپیزود نیازمند د
احتمالاً همه ما شنونده پندهایی از این دست بودیم که «در حال زندگی کن»؛ «گذشتهها گذشته»؛ «دم غنیمت است» و... اما آیا واقعا گذشتهها گذشته؟ آیا توصیه به «درحال زندگی کردن» توصیه آشکاری است؟ ما میتونیم برداشت دقیقی داشته باشیم که «حال» چیست و کجا
تجربه زیستهای که در اپیزود سی و هفتم انسانک با عمقی کمی بیشتر از معمول به آن میپردازم، تجربه کوهپیمایی است. نخستین ملاقاتم با کوه بعد از نزدیک به دو سال قرنطینه با یادداشتهایی همراه بود که در این دقایق برایتان روایت میکنم. در یکی از نوبته
این پنجره را میبینید؟ همین پنجره کوچک در تصویر کاور... این پنجرۀ زیرزمینی است که چند صد روز در آن با شما به صحبت نشستهام. ماجرای این اپیزود از یک «ای کاش» شروع شد. کاش پنجره بزرگتری بود. پنجرهای رو به یک منظره سبز بیدیوار... در «پنجره» چیس
کلمه زُلفار معادل فارسی پیشنهادی، برای کلمهایست که در این اپیزود پیرامونش صحبت کردهام. اما پیش از رسیدن به زلفار، مقدمات مهمی در مورد نقش زبان و کلمه طرح شده است. در این اپیزود از هنرمندی عالیجنابان، مهدی اخوان ثالث، ایرج بسطامی، علیرضا قربا
اگر زندگی سفرهای باشد که بر آن طعمهای متنوعی را تجربه میکنیم، شاید این روزها سهم طعم غم و خشم در سفره زندگی ما بیش از دیگر طعمهاست. به تناسب این احوال، از شما دعوت میکنم به شنیدن یک قصه ... یک داستان ِواقعی. تسلی، آگاهی است و آگاهی تسلی. ت
اگر زندگی سفرهای باشد که بر آن طعمهای متنوعی را تجربه میکنیم، شاید این روزها سهم طعم غم و خشم در سفره زندگی ما بیش از دیگر طعمهاست. به تناسب این احوال، از شما دعوت میکنم به شنیدن یک قصه ... یک داستان ِواقعی. تسلی، آگاهی است و آگاهی تسلی. ت
داستان ِاین اپیزود پیرامون نامهای است که حدود هشتاد و یک سال قبل نوشته شده. شما هم عادت دارید که سطرهایی از کتابهایی که میخوانید را خط بکشید؟ اگر از این عادتها دارید، قصه اپیزود سی و سوم پادکست انسانک برایتان نامأنوس نیست. کتابی را باز کرد
داستان ِاین اپیزود پیرامون نامهای است که حدود هشتاد و یک سال قبل نوشته شده. شما هم عادت دارید که سطرهایی از کتابهایی که میخوانید را خط بکشید؟ اگر از این عادتها دارید، قصه اپیزود سی و سوم پادکست انسانک برایتان نامأنوس نیست. کتابی را باز کرد
در اپیزود سی و دوم پیرامون موضوعی صحبت شده است که قریب به ثلث عمر ما را در برگرفته. گفتی در مقام شریف خُفت. توضیح بیشتری ندارم و گفتنیها را گفتهام. این نخستین اپیزود در سال صفر است که پس از چندین وقفه تقدیم شما شده است. برای درج تاملات و ملاح
در پاگرد چهارم، پیرامون چهار موضوع صحبت شده است:اول – خبر یک زایش و رویشدوم – توضیحی در ارتباط با «آسایش ایمانی»سوم – تجربه زیستهشدهای در پادکست انسانک چهارم – داستان و سرنوشت سال بعد انسانکپیشاپیش سال خوبی را برای همه شما شنوندگان انسان
در پاگرد چهارم، پیرامون چهار موضوع صحبت شده است:اول – خبر یک زایش و رویشدوم – توضیحی در ارتباط با «آسایش ایمانی»سوم – تجربه زیستهشدهای در پادکست انسانک چهارم – داستان و سرنوشت سال بعد انسانکپیشاپیش سال خوبی را برای همه شما شنوندگان انسان
موضوع اپیزود سی و یکم، ادب ِجدایی است. سوالی که چند روز قبل در کانال تلگرام انسانک مطرح شد تا شما هم نگاهتان را به این موضوع بیان کنید. حالا من در این اپیزود پنج ادب را به عنوان آداب جدایی طرح کردهام و بعد هم مصادیق آن را در زندگی روزمره مثال
در کتاب اندیشیده بودیم، در جمله نیز هم و حتی در کلمه. اما اینبار نوبت به حرف رسید، حرف ِ«را». من این اپیزود را با هدفون شنیدهام و پیشنهادم این است که شما هم با هدفون میل بفرمایید. موسیقی استفاده در این اپیزود به مرور در کانال تلگرام و ساندکلاد
نشسته بر تختهپارهای در دریای پرموج زیستن بالا میرویم و پایین میآییم. این روزها موج چنان بالا گرفته که هر از گاهی کسی از ما به دریا میافتد و مرگ در برابر چشمان ما مشغول رقص شمشیر است. اپیزود بیست و نهم قرار بود در موضوع دیگری باشد اما درگذش