دنیای موسیقی من رو با آدمهایی آشنا کرد که محبتشون تاثیر بزرگی در زندگیم گذاشت. درست مثل شعری که نیکی خوند: اگر عشق و محبتت رو نثار کنی، هیچ وقت از دستش نمیدی چون جزئی از وجود تغییرناپذیر توست.
قبل از طلوع آفتاب وقتی در رو باز کردم یک دسته گل نرگس با نامهای دستنویس جلوی پام بود. اون روز فهمیدم که برخلاف چیزی که فکر میکردم در اون روزهای سخت تنها نیستم.
مادربزرگ سیلویا رو از وقتی شناختم که داوطلبانه در یک مرکز بهداشتی شروع به کار کردم. اون چیزی که باعث نزدیکی ما به هم شد این بود که هر دو از خانوادههایمان دور بودیم.