این آخرین نامه از کل مجموعه نامههای بدون تمبر بدون تاریخ هم خطاب به استاد هوشنگ سیحون نوشته شد. بابت حضور پر محبت همگی شما در طول پخش این برنامه در دو سال گذشته صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم بخشی از این نامه در حافظه عاطفی شما باقی بماند. پای
در دومین نامه خطاب به استاد هوشنگ سیحون، هنرمند و معمار برجسته ایران، شرح حال او را مرور میکنیم و تعدادی از دستآوردهای هنری او را برمی شماریم. دستآوردهایی که صرفا در رشته معماری خلاصه نمیشوند
نامه امروز در ارتباط با یک معمار است که آثارش فرهنگ ایران را غنیتر کرده است. نامه را با گفتگو با شما عزیزان آغاز کردهام و در انتها صحبت کوتاهی با خودش داشتهام. بخش مهمی از این نامه به توضیح یکی از بناهای زیبا و ماندگار او اختصاص یافته است.
این آخرین نامه خطاب به استاد علیمراد داوودی است. خاطراتی را در ارتباط با آقای دکتر از زبان همسر گرامی ایشان مرور و در انتهی قسمتهایی از الواح حضرت عبدالبهاء که به افتخار خاندان آقای دکتر داوودی نازل شده را زینت بخش نامه کردهایم
امروز نیز در ادامه نامه دو هفته قبل به گفتگو با استاد علیمراد داوودی پرداختهایم و بخشی از توصیفی که دیگران از او کردهاند را بازگو میکنیم. همچنین از خاطرات همسر ایشان بیشتر خواهیم شنید
امروز با یک ویژه برنامه در خدمت شما عزیزان هستیم. در سالروز میلاد حضرت باب این نامه از مجموعه نامههای بدون تمبر بدون تاریخ، خطاب به شما عزیزان نوشته شده و سه رخداد از بین رخدادهای بیشمار دوران رسالت ایشان را با هم مرور خواهیم کرد
با به اتمام رسیدن نامههایی که به جناب آقای دکتر شاپور راسخ تقدیم شد، نوبت رسید به استادی دیگر. اولین فارغ التحصیل رشته فلسفه در مقطع دکترا در ایران. کسی که سرنوشت آثارش بر خلاف سرنوشت مبهم خودش در جان و وجدان دانشجویاناش به روشنی و وضوح پیداس
در آخرین نامه خطاب به دکتر شاپور راسخ احترام و ارادت خودم بابت یادگیریهای زیادی که از او داشتهام را چون برگ سبزی تحفه درویش تقدیماش کردهام. از شما عزیزان دعوت میکنم در گفتگو با این عزیز بزرگوار مرا همراهی کنید.
این هفته نیز با دکتر شاپور راسخ در ارتباط با یادگیریهایی که از او داشتم سخن گفتم. این که چگونه عناصر گوناگون از عرصههای مختلف نظیر دین و علم و هنر را در هم آمیخته و از آنها آلیاژی لطیف و مستحکم ساخته. آلیاژی که می تونه برای همه ایرانیان، به
این هفته هم به همراهی شما عزیزان صحبتهای خودم را با آقای دکتر شاپور راسخ ادامه میدهم و بخشی کوچک از یادگیریهایی که از او به یادگار دارم را با خودش و با شما دوستان باوفا درمیان میگذارم.
در ادامه نامه هفته قبل که خطاب به شما عزیزان نوشته شده بود با آقای دکتر شاپور راسخ گفتگو را ادامه میدهیم و بخشی از یادگیریها و آموختهها از صحبتهای ارزشمند ایشان را مرور میکنیم
نامه امروز را خطاب به شما عزیزان و مخاطبان پر مهر این برنامه نوشتهام و در آن، از عزیز بزرگواری سخن گفتهام که وجود و شخصیتاش از ابعاد گوناگونی برخوردار بود. آشنا شدن با او و آن چه از او به یادگار مانده برای هر ایرانی میتواند بسیار مهم و مفید
در آخرین نامه خطاب به بانو ژینوس محمودی قسمتهایی از دست نوشته های او در دفتر خاطراتاش را با هم مرور میکنیم و در یکی از آخرین نامهها خطاب به یک دوست، درمییابیم که علاوه بر آرامش قبل از طوفان و آرامش بعد از طوفان نوع سومی از آرامش نیز وجود د
همچنان از طریق یک نامه تازه با ژینوس محمودی همراه هستیم و این بار به طرح کمنظیری که در ارتباط با حفظ مدارک آثار تمدن بشری در غارهای رشته کوههای البرز داشت میپردازیم. طرحی که به امکانپذیر بودناش اطمینان داشت و مقدمات کار را هم فراهم کرده ب
در دومین نامه خطاب به بانو ژینوس محمودی، همراه با او به جنوب ایران سفر میکنیم و از برنامههایی که برای خدمت به این خطه از ایران در زمینه هواشناسی داشت مطلع میشویم. سپس با او بر فراز ابرها به پرواز در خواهیم آمد و راجع به باور کردن و بارور کرد
این اولین نامه خطاب به بانویی ایرانی است که که خدماتاش به ایران، وسیعتر از جغرافیای این سرزمین است. او علمی بسیار شاعرانه را آموخت و در همین زمینه به عنوان اولین زن، وارد عرصه خدمت شد. شاید خیلی از ایرانیان نام او را هم نشنیده باشند اما روزان
با قلبهایی آکنده از عشق و سپاس در این آخرین نامه با دکتر سوزان مودی وداع خواهیم کرد. بانویی که مصداق شعر یک شاعر اسکاتلندی است آنجا که میسراید:گیسوان سپیدی میشناسم . ملکه رنجها با تاجی از موهای نقرهای. حلقه گلی از اندوه و شجاعت. حیاتی که
در نامه ماقبل آخر به دکتر سوزان مودی از تلاشهای خستگی ناپذیر او و دوستان آمریکاییاش چه در ایران و چه در آمریکا برای بقا و کمال مدارس پسرانه و دخترانه در ایران سخن میگوییم و مشابهتهای عصر او با زمان حاضر را مرور میکنیم.
سوزان مودی در مسیر خدمت به ایرانیان با چالشهای زیادی دست به گریبان است. هم بحرانها بزرگ هستند و هم پیروزیها. در این مسیر دوستان بهائی و غیربهائی، ایرانی و آمریکایی به کمک او میآیند و این اتحاد و عشق به خدمت، نتایجی درخشان به بار می آورد
در دومین نامه خطاب به سوزان مودی عزیز با او از بندر باکو در کشور آذربایجان به سمت بندر انزلی درایران همسفر میشویم و مسیر پر پیچ و خم سفر تا طهران را میپیمائیم. از منظر نگاه او به ایران و ایرانیان آن زمان مینگریم و ذره ذره با چالشهایی که در
نامه امروز خطاب به فردی است که توسط حضرت عبدالبهاء به ماموریتی مهم و خطیر فرستاده شد. او به عنوان یک پزشک به ایران رفت تا به ایرانیان خدمت کند. ما در فراز و نشیب این سفر دشوار و پر عشق، با او همراه خواهیم شد
اولین نامه برای هوارد کلبی آیوس با مفهوم انقطاع همراه بود و آخرین نامه خطاب به او نیز حول همین مفهوم یعنی انقطاع و فداکاری دور میزند. با هوارد خاطراتش را در آخرین جلسه سخنرانی حضرت عبدالبهاء در غروب دوم دسامبر ۱۹۱۲ مرور میکنیم.
در نامه ماقبل آخر به هوارد کلبی آیواز از سه ماه دوری و دلتنگی او از محبوبش میگوییم و این که بعد از این مدت در سخنرانیهای حضرت عبدالبهاء چه آموزههایی را در خاطراتش ثبت کرده است. در انتهای نامه با شاخهای از علم توسط حضرت عبدالبهاء آشنا میشو
هوارد کلبی آیوس دوباره با درسی و آموزهای از جانب حضرت عبدالبهاء رو به رو میشود وقتی ایشان قرار است با گروهی صحبت کنند که دنیایی بسیار متفاوت دارند. ضمن این که برای اولین بار در کمال ناباوری به دریافت لوحی از جانب حضرت عبدالبهاء مفتخر میشود.
دراین نامه به مطلبی که در نامه هفته قبل به شکلی گذرا اشاره شده بود پرداختهایم و همچنین خاطره سخنرانی حضرت عبدالبهاء در کلیسای هوارد کلبی آیوس را با خود او و شما عزیزان مرور میکنیم.