🔻 قسمت بیستم: "زیستن چون تک درختیآزاد و رهادر انبوه جگل، برادرانه امااین آرزوی ماست."- انتقال به زندان بورسا- درگیری هیتلر و استالین- عقد قرارداد تجاری و تسلیحاتی هیتلر و ترکیه- وحشت چپ ترکیه از قرابت حکومت ترکیه با آلمانِ نازی و وحشت ترکیه از
🔻 قسمت نوزدهم: "نه همچون کسی که زیر بال و پرشمیروم،نه همچون شوهر من،همچون عاقلی، بزرگی برای من،همچون پدرم بیا"- محاکمه در ناو جنگیِ ارکین و بیستوهشت سال حبس- نامهی ناظم به آتاترک- مرگ آتاترک در کاخ دلمهباغچهی استانبول و واکنش مطبوعات ایرا
🔻 قسمت هجدهم: "سرزمینم را دوست دارمبر چنارهایش تاب خوردهام، در زندانهایش خوابیدهامهیچ چیز نمیتواندمانند ترانهها و توتون سرزمینم، دلتنگیام را بزداید."- برپایی دادگاههای نظامی در ترکیه برای ناظم به اتهام کودتا علیه حکومت- پایهگذاری دورا
🔻 قسمت هفدهم: "کتابی برایم بفرست که پایانی خوب دارند؛زیرا داستان شجاعتِ اندوهبار ما نیز روزی ختم به خیر خواهد شد."- اخراج از حزب کمونیسم ترکیه- ناظم و سینمای ترکیه ( از سناریونویسی تا صدابرداری، کارگردانی و مستندسازی)- ناظم و سینمای بغارستان،
🔻 قسمت شانزدهم: "دیدنشنیدناندیشیدندانستنو سخن گفتندویدن تا آخرینِ تواندیوانه سررهاهی ... تارانتابابوچه زیباست این زندگی سگ پدر»."- حملهی موسولینی به حبشه در سال 1935- ناکاآمدی سازمان جامعهی ملل - قرابت هیتلر و موسولینی- تکمیل یک به یک پازله
🔻 قسمت پانزدهم: "هرکدام که پیشتر بمیریمبه هرگونهایدر هر کجاتو و منمیتوانیم بگوئیم که همدیگر را دوست داشتهایمو برای زیباترین هدف انسانی جنگیدیممیتوانیم بگوئیم «ما زیستهایم»."- کوتاه در مورد پیرایه، پیش از ناظم- آشنایی و ازدواج با پیرایه- د
🔻قسمت چهاردهم:چرا بنرجی خودکشی کرد؟ (رمان-شعر)"در برابر مرگ نباید نقش بازی کرد؛نباید مثل هملت احمقو مثل ورترمضحک بود."بنرجی قهرمان این داستان، شخصیتی شبیه به ناظم دارد؛ در برابر سلطهجویان و تمامیتخواهان میایستد، حتی اگر جان خود را از دست
قسمت سیزدهم: "اگر دستان عنکبوتوار و سیاه و پر موی کولی بیچارهایطنابی را دور گردنمگره زند،بیهوده تلاش خواهند کرددر چشمان آبیِ ناظمترس را ببینند."- فوت پدرِ ناظم - ترانهی یمن- منازعات قبایل زیدی یمن و امپراطوری عثمانی- تلگرافی که شبانه رسید- ج
🔻قسمت دوازدهم: یادداشتهای طنز ناظم حکمت در جراید با نام مستعار «قصهها و حکایتها»یی که در این قسمت از سریال رادیوئیِ ناظم حکمت خواهید شنید، بُعد دیگری از ناظم را در میان مینهد:در«حکایتها» قدرت نگرش نکتهسنجانهی این شاعر، با طنزی گزنده هم
🔻قسمت یازدهم: ✅ شعر «ژکوند و سی یا او» به ترکی استانبولی jokond ile si-ya-u اثر بزرگ " ناظم حکمت" که در سال 1929 سروده شده؛ در این شعر ژکوند نقاشی معروف "لئوناردو داوینچی" عاشق سی یا او مردی از شانگهای می شود که برای بازدید از موزهی لوور باره
🔻قسمت دهم: بسیار خوشحالم از اینکه تو به دنیا آمدهام"خاک این دنیا"روشنایی، بارزه و نانش را دوست دارم.پرسش ادامهدارِ هراقلیت یا هراقلیت؟دستگیری در شهر هوپا و آزادی از زندانهراکلیت در مسکو فکر میکنددرنگی در اندیشههای هراکلیتوس فیلسوف یونانیبر
🔻قسمت نهم: «تو اسارت من، آزادی منیتو گوشتِ تنِ گر گرفتهی منبرهنه در شب تابستان،سرزمینِ منی.»سفر دوم ناظم حکمت به شوروی و تاسیس گروه «تئاتر جارو»شروع اصلاحات «آتاترک» و طرح ترور اوماجرای نسلکشی ارامنه در دوران جنگ اولوقوع «انقلاب حروف» در ج
🔻قسمت هشتم: «زندگی شوخی نیست!با جدیتی تمام باید زندگی کردمثلا درست عین سنجاب!»- روزهای زندگی مخفیانه در ازمیر- بازگشت به استانبول و فرار به مسکو- کوتاه در مورد مادر ناظم (جلیله خانم) و یحیی کمالِ شاعر و آنچه بین این دو گذشت.____________کاری ا
قسمت هفتم: «سرخ سرخ، از شعلهی پرچمهای سرخ خون ماخورشید چون بادکنکی زرد در آسمان محو شد؛و ترانههامان در ریههامان متورم چون آتش است!»- شعر تازه کشف شده در سال 2021 با نام «روز کارگر» که سال 1925در آرشیو کمینترن .- روایت ناظم از یک می (روز ک
قسمت ششم: «نسوزم من، نسوزی تو، نسوزیم ما، چگونه این همه ظلمت بهسوی روشنایی راه میپوید؟»روایت روزهای زندگی مخفیانه در کلبهی ازمیرموضع حزب کمونیست ترکیه و بهویژه ناظم حکمت، نسبت به ماجرای شورش کردهاروایت تدارک محل مخفی برای چاپ روزنامههای
«تو را دوست دارم چون نان و نمک» - با صدای ناظم حکمت، صدای مترجم احمد پوری و آواز فرهاد مهراد- بازگشت ناظم به ترکیه و شرکت در کنگرهی مارکسیستهای ترکیه.- فعالیت در نشریهی روشنفکریِ روشنایی ( آیدینلیک) در استانبول.- انقلاب فرهنگی ـ سیاسیِ آتاتر
قسمت چهارم: «زیباترین واژهها را هنوز برایت نگفتهام». روایت لحظات اولیهی انتشار خبر مرگ لنین، در خیابان اصلی مسکو..روایت نگهبانی دادن ناظم بر سر جنازهی لنین.. روایت روزهای دانشگاه زحمتکشان شرق و مرگ دوستان نزدیک..روایت ازدواج نخستِ ناکام با
قسمت سوم:« امروز نخستین روز بهار استممد هرگز نتوانستقایق سفیدش را در تشت، راه بیاندازد.»روایت سفر ناظم و والا نورالدین به باتوم (باتومی)، گرجستان.روایت اختلاف لنین و مارتوف در کنگرهی دوم حزب در لندن و ماجرای منشویک و بولشویک.روایت لحظات پر الت
« اووووی بچهها! نمیدونین چه کیفی داره، در سرعت صدوشصت کیلومتر بوسهگرفتن» روایت دوران مدرسهی نظامی تا نوزده سالگیروایت اشغال ترکیه توسط متفقین و شروع جنگهای استقلال روایت شکلگیری حزب مخفی و علنی کمونیسم در ترکیه و دوران معلمی در اینهبلورو
"دوچیز هست که تنها با مرگ فراموش میشود، چهرهی مادر و چهرهی شهرمان" روایت مرگ ناظم حکمت از زبان ورا (همسر ناظم)، وصیتنامه و مرثیهی پابلو نرودا، خائن به وطن؛. تولد ناظم، از استانبول تا حلب و تا جنگجهانی اول در روزگار نوجوانی..مترجمان آثار
این روایت گلوله، گاز اشکآور، عشق و ترانههای اعتراض در سودان است؛ سرزمینی با تمدنی کهن که هر بار ترانهای در آن انقلاب کرده، کودتایی، ترانه را به زیر میکشد و از نو ترانه، فریادِ رهایی سر میدهد.روایت سودان، سرزمین اهرام نوبیاست، از دوران استق
پرقدرت است سلاح و قویتر، قانونحقیقت اما قویتر از اینهافراخ و گسترده، جهان است در دامن دریاآزادی آدمی اما، بزرگتر از اینهااین روایت ترانههای سقوط کمونیسم در خاک چکسلواکیست؛ روایت ترانههایِ عصر مخملی تا ... پیروزی؛ روایت آوازهای دستجمعی
گوش کن! آمدهام آواز بخوانم / برای آنان که به خاک افتادند / هیچ نمیگویم از نام و نشانم / جز نام یارانماین بخش دوم روایت جنبشِ ترانهی نوین در امریکای لاتین است؛ از روایت مادرانِ دادخواهِ روسری سفید در آرژانتین، تا ساعات پایانیِ زندگیِ «ویکتور
مردمانم نجوا میکنند؛مردمانم فریاد میزنند؛که دیگر بس است!مرگ، بس است!بس!این قسمت نخستِ روایت جنبش ترانهی نوین در امریکای لاتین است؛ کودتای شیلی، میدان تلاتلولکوی مکزیکو سیتی و هر آنچه در چند روز بر ویکتور خارا گذشت.موسیقی اعتراض در کشورهای
موسیقی اعتراض در سرزمین کوهستان (کوردستان)سلام ای سپیدمان / و پاینده بمان ای امید سرخ / باید عقابها از تو بیاموزند/ به بالهای خونین بلند پروازی رادر این برنامه موسیقی اعتراض رو از سنندج و کرمانشاه در ایران تا سلیمانیه، اربیل و کروک در عراق و